توهمات خان قزاق


 

نويسنده:ناهيد رحيمي




 
حتماً تا به حال اين عبارت را زياد شنيده ايد: کشف حجاب.
شايد درباره آن چيزهايي بدانيد. به خصوص اگر تقويم را نگاه کنيد: هفدهم دي ماه، سالروز صدور فرمان کشف حجاب.
بد نيست باهم درباره کشف حجاب و سابقه آن در کشورمان ايران بيشتر بدانيم.

کشف حجاب در ايران پديده اي ناشي از آشنايي با غروب و روشنفکري افرادي است که افکار و زندگي غربي را تجربه کرده بودند. اين در حالي است که نخستين نشانه هاي کشف حجاب را مي توان در دربار ناصر الدين شاه قاجار مشاهده کرد، اما رسميت يافتن کشف حجاب به زمان رضاخان بر مي گردد.
رضاخان پيش از رسيدن به پادشاهي، خود را فردي ديندار و پاي بند به اصول مذهب نشان داد و پس از به قدرت رسيدن، به تدريج چهره اصلي خود را آشکار، و طي اقداماتي، مخالفت عملي خود را با اسلامي آغاز کرد.رضا شاه در دوره حکومت هفده ساله اش، تنها يک بار به خارج از کشور (ترکيه ) سفر کرد.
او پس از سفر به ترکيه، در سال 1312، بيش از اندازه تحت تأثير رفتارهاي غرب گرايانه آتاتورک، پادشاه ترکيه قرار گرفت. سفري که ثمره آن ابتذال زن ايراني بود. او به ترکيه سفر کرد و مجذوب ظواهر ترکيه و مردم آن شد. براي همين بعد از برگشتن به ايران، عزم خود را براي غربي شدن جامعه ايراني جزم کرد و مدعي شد اگر مردم لباس يک شکل بپوشند، کلاه پهلوي به سر بگذارند و نسبت به تقيدات ديني، سستي نشان دهند، متمدن خواهند شد.

سفر رضا شاه به ترکيه، تغييرات عميقي نيز در روحيات و سياست هاي وي، مخصوصاً درباره زنان و حجاب آنان به وجود آورد.
مستشارالدوله، سفير کبير ايران در ترکيه، اثر پذيري رضا خان از بي حجابي زنان ترکيه را اين گونه توضيح داده است: « شبي پس از پايان ضيافت رسمي باشکوه آتاتورک، وقتي رضا شاه به عمارت محل اقامتش در آنکارا مراجعت کرد، تا پاسي از شب نخوابيد و در تالار بزرگ خانه ملت قدم مي زد و فکر مي کرد و گاه گاه بلند مي گفت: عجب عجب ! وقتي چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ايستاده بودم، گفت: صادق، من تصور نمي کردم ترک ها تا اين اندازه ترقي کرده و در گرفتن تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا مي بينم ما خيلي عقب هستيم ، مخصوصاً در قسمت تربيت دختران و بانوان. فوراً بايد با تمام قوا به پيشرفت سريع مردم، مخصوصاً زنان اقدام کنيم ».
از اين رو بخش نامه کشف حجاب براي تصويب رضا شاه در سال 1314 از طرف رئيس الوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دي همان سال، دستور اجراي رسمي قانون کشف حجاب، به تمام شهرهاي ايران ارسال شود.

تصويب و ابلاغ قانون کشف حجاب، بيش از قبل، جامعه روحانيت را با محدوديت مواجه کرده بود. اعتراضات علما و روحانيون و مخالفت هاي گسترده مردمي نيز در سراسر کشور و در شهرهايي نظير قم، اصفهان و شيراز به وجود آمده بود که مهم ترين نمونه آن قيام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود.
قيام مسجد گوهرشاد در کنار حرم امام رضا (ع)و کشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانيت و تبعيد و زنداني شدن جمع زيادي ازآن ها، نقطه اوج اين مبارزات بود و ازآن واقعه جانگداز تا سقوط پهلوي اول و دوم، هم چنان اين مبارزه ادامه داشت تا اين که خدا پاداش اين مبارزات را، پيروزي انقلاب اسلامي قرارداد که مقدمه اي براي ظهور مهدي موعود (عج)است.
مهم ترين زمينه کشف حجاب، تغيير لباس مردان در سال هاي 1304، 1307، 1314 خورشيدي بود. غرب مي دانست که مردان به پوشش زنان خود اهميت مي دهند و يک باره به کشف حجاب تن نمي دهند و فشار به وضعيت ظاهري زنان، بدون مقدمه نتيجه اي نخواهد داشت. براي همين صلاح را در اين دانستند که از تغيير لباس مردان شروع تا از اين راه، ذهن جامعه را براي تغييرات بعدي آماده کنند ؛ چرا که مردان براي سر و وضع خود و نوع لباس و کلاه، کمتر حساسيت به خرج مي دهند و اين تغيير را بعد از کمي فشار مي پذيرند. براي همين اول تغيير لباس و کلاه، در ادارات، اجرا شد و بعد به صورت عمومي آن را اجباري کردند.

در 17 دي 1314 رضا شاه، در جشن فارغ التحصيلي دانش سراي مقدماتي، در حالي که ملکه ايران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباس هاي اروپايي پوشيده بودند، از کشف حجاب و پيشرفت زنان سخن مي گفت: «شما زن ها بايد اين روز را که روز سعادت و موفقيت شماست، روز بزرگي بدانيد و از فرصتي که به دست آورده ايد، براي خدمت به کشور خود استفاده کنيد. شما خواهران و دختران من حالا که داخل جامعه شده ايد اين قدم را برداشته ايد، بايد بفهميد که وظيفه شما اين است که براي کشور خودتان کار کنيد. سعادت آينده در دست شماست ».
آن گاه رضا شاه علت شرکت خانواده خود را در جشن آن روز بيان کرد: « شرکت همسر و دختران من در جشن دانش سراي مقدماتي، بدون حجاب، بايد سرمشق همه زنان و دختران ايراني، مخصوصاً خانم هاي شما وزراي مملکت باشد ».
ازآن پس، داشتن حجاب ممنوع شد و افسران ارتش، با زناني که حجاب داشتند، راه نمي رفتند و در اتوبوس، زنان با حجاب را راه نمي دادند و در معابر، پاسبان ها به اهانت وکتک زن هاي چادري رو مي آورند. حتي بعضي ماموران، به خصوص در شهرها و روستاها، زن هايي را که پارچه روي سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولي نبود، از سرآن ها مي کشيدند و پاره مي کردند. از آن روز فجايع اين اقدام ضد اسلامي و ملي، در شکل هاي مختلف آغاز شد و همه نيروهاي امنيتي و نظامي براي اجراي آن بسيج شدند.
حالا 75 سال از آن روزهاي سياه مي گذرد، همان روزهاي ترس و اختناق که با نام آزادي، چادرها را از سرها مي کشيدند و کمتر بانويي در خيابان ها ديده مي شد ؛ چراکه ترس از برهنگي و اقدام شرم آور پهلوي ها، امنيتي براي آنان نگذاشته بود، اما چنين فشارهايي نتوانست اصالت و نجابت بانوي مسلمان ايراني را زير سوال ببرد.

منبع: نشریه انتظار نوجوان، شماره 66